ستون آخر٬

معلق تاکتیکی بورژوازی جهانی در مورد "انقلاب "
فلاکت ملی – اسلامی های وطنی
آذر ماجدی

تحولات سیاسی و خیزش توده ای در منطقه کار دست ملی – اسلامی ها داده است. ایدئولوژی حاکم هر روزه دارد جامعه را علیه انقلاب، کمونیسم و سوسیالیسم واکسینه می کند. نقش رسانه ها در این کمپین واکسیناسیون تعیین کننده است. بویژه از سقوط شوروی و نظام سرمایه داری دولتی که "سوسیالیسم موجود" نامیده می شد، هیاهوی ایدئولوژیک – تبلیغاتی بورژوازی علیه کمونیسم و سوسیالیسم و به تبع آن انقلاب چندش آور تر شده است.
 
اما جالب اینجاست که علیرغم خصومت آشتی ناپذیر با انقلاب، هر از چند گاهی بورژوازی با شادی و شعف به میدان می آید و تحولات سیاسی در یک جامعه اختناق زده را انقلاب می نامد، گاهی نیز صفتی همراه آن می کند و به مردم "پیروزی انقلاب" شان را تبریک می گوید. در این شرایط انسان اول هاج و واج می ماند که چه شد بورژوازی و رسانه های ضد انقلاب، کسانی که همیشه انقلاب را مترادف نابودی، ویرانی، خشونت، مرگ و خون معرفی می کنند، به ناگهان طرفدار انقلاب شده اند؟ اما کمی تعمق نشان می دهد که قصد اینها از این "جشن انقلاب" چیست. در هراس از تعمق جنبش توده ای که عموما برای خواست های پایه ای آزادی، برابری و رفاه شکل میگیرد، در هراس از اینکه توده ها به ریشه مشقات شان دست برند، از ترس اینکه مردم قدرت انقلابی خود را دریابند، تشکلات عمل مستقیم و انقلابی خود را تشکیل دهند، در بیم شکل گیری انقلاب واقعی، یعنی انقلاب کارگری، بورژوازی زیرکانه و مزورانه های و هوی انقلاب راه می اندازد.
 
سناریوی بورژوازی برای چنین شرایطی همیشه یکسان است: راس نظام را می برد، یا کل حکومت را ساقط می کند و یک آلترناتیو درباری که معمولا ترشی انداخته شده است را بعنوان رژیم انقلابی به مردم حقنه می کند. آنگاه سوت پایان انقلاب را می کشد و مردم را روانه خانه می کند. تا مردم از مستی قدرت متحد خویش و احساس زیبای همبستگی بیرون آیند و متوجه شوند که چه کلاه بزرگی سرشان رفته، دیگر مومنتوم حرکت توده ای و خیزش انقلابی خوابیده است. سرخوردگی و افسردگی جانشین تمام آن شور و هیجان انقلابی شده است .

همین سناریو دارد در مورد تحولات سیاسی و جنبش های عظیم توده ای علیه وضع موجود در خاورمیانه و شمال آفریقا پیاده می شود. با اولین تحرکات مردم برای سرنگونی نظام های موجود در تونس و مصر، زمانی که بورژوازی جهانی متوجه شد مردم مصمم به سرنگونی نظام هستند، جنبش اعتراضی را انقلاب نامیدند. در تونس با بردن زین العابدین بن علی و در مصر با رفتن مبارک ختم انقلاب و پیروزی انقلاب را اعلام کردند و جشن و شادی براه انداختند. در نظام های حاکم بر این کشورها هیچ تغییری بوجود نیامده است. حکومت استبداد سرمایه داری خشن با تمام دم و دستگاه سرکوب خود پابرجا است. ارتش و پلیس دست نخورده است.
 
پس از قیام بهمن 57 و سر کار آمدن جمهوری اسلامی، منصور حکمت در سازمان اتحاد مبارزان کمونیست مبحث تاکتیک سرکوب انقلاب تحت نام انقلاب را طرح کرد. گفت که جمهوری اسلامی با توسل به این تاکتیک دارد مردم و جنبش انقلابی را سرکوب می کند. حرکت بورژوازی جهانی نیز همین خصلت را دارد. میخواهند با اعلام پایان انقلاب، هر حرکت اعتراضی مردم را به اسم انقلاب و با ضد انقلاب نامیدن مردم سرکوب کنند. راز هوادار انقلاب شدن بورژوازی جهانی در اینجاست .

ملی اسلامی ها و انقلاب
اما این تاکتیک ملی – اسلامی های مفلوک ما را دچار مشکل کرده است. اینها تا شش ماه پیش می گفتند "انقلاب بد است"، "انقلاب خشونت است"، "انقلاب خونریزی است"، "انقلاب خانه خرابی است." و آنگاه از این تزهای ارتجاعی خود نتیجه می گرفتند که چون مردم از خشونت بیزارند و از خونریزی منزجرند پس مردم انقلاب نمی خواهند؛ مردم خواهان اصلاحات هستند .

کلی روی این سناریوی خود زحمت کشیدند و دود چراغ خوردند. آنچنان حرف های خود را باور کرده بودند، که انسان بعضا مردد می شد، شاید اینها واقعا آنقدر انسان های لطیفی هستند که دلشان از دیدن یک قطره خون ضعف می رود. اما، نه. بعد از اینکه  سر خود را تکان می دهی، بیاد می آوری که چگونه سران اینها پشت "امام" شان رژه رفته اند و "علی وار" هزاران نفر را سر بریده اند؛ چگونه بیش از صد هزار نفر را به اسارت درآوردند، وحشیانه شکنجه کردند و کشتند؛ چگونه با افتخار در یکی از بزرگترین نسل کشی های تاریخ نقش داشته اند؛ چگونه "علی وار" و حسین وار" قتل عام کرده اند. کمترین جرم کوچک ترین عناصر این طیف لو دادن مخالفین رژیم اسلامی به دستگاه مخوف  شکنجه و اعدام است .

اینهمه زحمت کشیدند، عمارت ایدئولوژیک سیاسی "عدم ساختار شکنی" را ساختند. اما در عرض چند روز، تحرکات و خیزش توده ای در منطقه، عمارت شان را ویران کرد. حالا که دنیا دارد با شور و هیجان از "انقلابات خاورمیانه و شمال آفریقا" حرف می زند، چگونه می شود علیه انقلاب حرف زد، طرفدار اصلاحات ماند و انقلاب را خشونت نامید؟ چگونه می شود در مقابل چنین رژیم کثیف، جنایتکار و سرکوبگری ملاطفت و ملایمت نشان داد؟

طیف ملی – اسلامی ها بر سر تاکتیک ترک خورد. یک بخش چنان علیه سیاست عدم ساختار شکنی و "انقلاب مترادف خشونت است" قلم زد، که انسان یک لحظه از یاد می برد که اینها تا سه ماه پیش خود سنگ عدم ساختار شکنی را به سینه می زدند. طیف دیگر دست به ادبيات راست جهانى در دوره تحولات کشورهاى سابق اروپاى شرقى برد و طرفدار "رفولوسیون" شد! اين عبارت را نظريه پردازان راست در باره تحولات موسوم به "انقلاب مخملى" استفاده کردند و دو خرداديها در ايران آنرا حلوا حلوا کردند. توده ای ها و اکثریتی ها در این عرصه ید طولایی دارند. اینها همان کسانی هستند که عبارات "تربچه های پوک" و "گروهک" را برای توصیف جریانات چپ و کمونیست علیه رژیم اسلامی اختراع کردند. برای اینکه از دنیا عقب نمانند و به جمهوری اسلامی هم خیانت نکنند، از راست جهانى عبارت "رفولوسیون" را به عاريه گرفته اند.

این دیگر نهایت عجز و استیصال است. توسل به این حرکات بی مزه و بی مثما نشان می دهد که طیف ملی – اسلامی تا چه حد مفلوک است. اینها حیات خود را مدیون رژیم اسلامی اند. باید رژیم اسلامی باشد تا اصلاحگران آن هم معنا داشته باشند. اما مردم با شعار "مبارک، بن علی، نوبت سیدعلی!" پاسخ دندان شکنی به این دلالان حافظ رژیم اسلامی دادند. مردم آزادی، برابری و رفاه میخواهند. مردم می دانند که تا زمانی که این رژیم فقر و جنایت بر سر کار است حتی یک میلیمتر از خواست هایشان قابل تحقق نیست. مردم از این رژیم بیزارند. مردم خواهان سرنگونی رژیم اسلامی اند. در ایران تاکتیکی که در تونس و مصر پیاده کردند کار بسیار پیچیده و دشواری است. کمونیسم کارگری مردم را برای سازماندهی یک انقلاب واقعی، انقلاب کارگری سازمان خواهد داد. این تنها راه تحقق خواست های پایه ای مردم است . *